جلسات هفتگی شعر...

دوستان کانونی سلام

جلسات شعر هفتگی از 92/11/29 هر سه شنبه از ساعت 12 الی 14 در اتاق شورای

مدیریت فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه فردوسی برگزار می شود


زمستان با اخوان...

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید ، نتواند

كه ره تاریك و لغزان است

وگر دست محبت سوی كسی یازی

به اكراه آورد دست از بغل بیرون

 كه سرما سخت سوزان است

نفس ، كز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریك

 چو دیدار ایستد در پیش چشمانت

نفس كاین است ، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیك ؟

مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چركین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای

منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم

منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور

 منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور

نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم

حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

 تگرگی نیست ، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم

 حسابت را كنار جام بگذارم

چه می گویی كه بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یكسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان

نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین

درختان اسكلتهای بلور آجین

زمین دلمرده ، سقف آسمان كوتاه

غبار آلوده مهر و ماه

زمستان است

"مهدی اخوان ثالث"

      

هر روز یک شعر یک شاعر2:)

دیوانگی ها گرچه دائم دردسر دارند

دیوانـه ها از حال هــم امّا خبر دارند

آیینه بانـــو! تجربه این را نشان داده:

وقتی دعاها واقعی باشند اثر دارند

تنها تو که باشی کنار من دلم قرص است

اصلاً تمــام قرص ها جز تــــو ضـــــرر دارند

آرامش آغوش تو از چشم من انداخت

امنیتی کــــه بیمه های معتبـــر دارند

«مردی» به این که عشق ده زن بوده باشی نیست

مردان ِ  قدرتمند ،  تنهــــا  «یک نفـــــر»  دارند!

ترجیــــح دادم لحـــن پُرسوزم بفهمـــاند

کبریت های بی خطر خیلی خطر دارند!

بهتــر! فرشته نیستم ، انسانِ بـــی بالــــــم

چــون ساده ترکت می کنند آنان کـه پَر دارند

می خواهمت دیوانه جان! می خواهمت، ای کاش

نادوستانم  از سر ِ  تـــو  دست  بردارند...

امید صبا غ نو

هر روز یک شعر یک شاعر:)

در گوش دلم آواز بخوان! میفهمد!

دل من مرد شده حنجره جان! میفهمد!

"دست یازیدم" و یک دست نشد همراهم

سردی دست شما را "اخوان" میفهمد

نرم و آرام سخن گفتنتان رویا بود!

نسل امروز فقط زخم زبان میفهمد

آنکه تیر است قدش کی پدر پیر مرا

که شده قامت او مثل کمان میفهمد؟

من که نگذاشته ام حانیه بویی ببرد

طفل معصوم پدرجان! سرطان میفهمد؟؟

ذوالفنون! دست مریزاد! دمت گرم استاد!

حال شبهای مرا "جامه دران" میفهمد...

جواد بنی اسدی

جلسات هفتگی شعر

سلام دوستان عزیز

به دلیل برگزاری آزمون کارشناسی ارشد جلسه نقد شعر از سه شنبه آینده در مکان مجتمع

کانونها اتاق شورا ساعت 12-14 برگزار خواهد شد

دوستان علاقه مند میتوانند آثار خود را برای بررسی در جلسه به ایمیل کانون و یا وبلاگ ارسال

کنند.


یا امام رضا...

خانه های آن کسانی میخورد در بیشتر

که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر

عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر

گاه گاهی که به درگاه کریمی میروم

راه میپویم نه با پا بلکه با سر بیشتر

زیر دِین چارده معصومم(ص)اما گردنم

زیر دِین حضرت موسی بن جعفر(ص) بیشتر

گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که

داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر

آن امامی که «فداکِِ[1]» گفتنش رو به قم است

باسلامش میکند قم را منور ، بیشتر

قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین

همچنین از آسمان دارد (چِل اختر) [2]بیشتر

قصد اینبارِ قصیده از برادر گفتن است

ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر

در مقامش مصرعی میگویم و رد میشوم

لطف بابا ها ست معمولاً به دختر بشتر

 

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنت را میکنم اینگونه باور بیشتر

مرقدت ضرب المثل های مرا تکمیل کرد

هرکه بامش بیش برفش ، نه! کبوتر بیشتر

چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است

اینچنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا

این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر

از غلامان شماهم میشود دنیا گرفت

من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر

ای که راه انداختی امروز و فردای مرا

چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر

بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی

جان زهرا(س) ـ چون شنیدم که به مادر بیشترـ

دوستت دارم نمیدانم که باور میکنی

راست میگویم به وا.. از ابوذر بیشتر

بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمترند

...

"حسین رستمی"

                         


[1] (فداک ابوک) جمله ای که بارها حضرت موسی بن جعفر(ع) به دخترشان فاطمه معصومه(ع) میفرمودند

[2] چهل اخترون زیارتگاهی در شهر قم

                             

آخرین جلسه شعر در ترمی که گذشت...

آخرین نشست شعر، با حضور ستار کاکایی و دوستان همیشه همراه کانون شعر و ادب برگزار شد...

و خاطره ای به روایت تصویر...

تا ترم بعد...

به بهانه ی "یلدا"

 

      

وبلاگ های به روز شده:

سیدعلی رضایی

فریده فروتنی

زینب سادات موسوی نسب

مهدیار دلکش

حسین رحمانی

شب شعر عاشورایی از نیزه تا قلم برگزار شد...

برگ های دفتر خاطرات کانون شعر و ادب ورق می خورد

"از نیزه تا قلم" هم گذشت

نمایشگاه کتاب آغازگر شب شعر عاشورایی بود

هنوز هم در کنارمان،پا به پایمان فعالیت می کند

دقایقی هم مهمان اشعارش بودیم:

آن گوشه به هم شادی و کف آمیزد

این گوشه غم از صورتشان می ریزد

با چشم به هم زدم ورق خواهد گشت

کافیست که عباس فقط برخیزد...

از نیزه تا قلم میزبان عزیزانی بود:

غلامرضا شکوهی از "زینب" می گفت

سماع را یله کن دست و آستینت را

بزن به خاک زمان سفره زمینت را

هنوز رنگ شفق صبح و شام خونین است

زبس به سیلی و ناخن زدی جبینت را

به آرواره ی کاخ یزید زلزله ریخت

چو دید بر لب تو نطق آتشینت را

موی سپید را فلکش رایگان نداد

سیدرضا موید و محمدجواد غفورزاده هم میهمانان از نیزه تا قلم  بودند...

شب شعر دغدغه شعرای آیینی بود تا ما را در این شب تنها نگذارند.

تهران و قم به مشهد رسید

محمدمهدی سیار از "مرگ بر آمریکا" می خواند

مرگ بر

     قتل خنده هاي روشن عليرضا

مرگ بر گلوله ای که خط کشید

             روی خاطرات آرميتا

يك كلام:

        مرگ بر

               آمريكا

و سیدحمیدرضا برقعی هم با شعر عاشورایی اش شورخاصی به محفل داد:


دلم هوای حرم کرده است می‌دانی

دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر...

شب دهم را به تماشای تعزیه نشستیم

از نیزه تا قلم با طعم نذری تمام شد

ممنون که بودین..


ممنون که هستین...

برگ ریزان92...

شب شعر عاشورایی "از نیزه تا قلم"

      

کانون شعر و ادب و موسسه آفرینشهای آستان قدس رضوی برگزار می کنند:

شب شعر عاشورایی از نیزه تا قلم

با حضور شعرای آیینی استان و کشور:

محمدجواد غفور زاده(شفق)،سیدرضا موید،غلامرضا شکوهی،سیدحمیدرضا برقعی،

محمدمهدی سیار،حسن بیاتانی و...

(همراه با اجرای تعزیه)

زمان: یکشنبه 92/9/10 از ساعت17

مکان:دانشگاه فردوسی،مجتمع کانونها،"آمفی تئاتر پردیس"